صبح هم به محض اینکه سوار خودرو میشوند مدام اندر معایب بالا آمدن آب جویها و جاری شدن آن در خیابان سخنوری میکنند. ماجرا به همینجا ختم نمیشود و دستهگل به آب دادن مسلسلوار آنها ادامه دارد؛ به این معنی که بعد از آن نیز همانطور که در تصویر مشاهده میکنید روی همین آبهای کثیف تخت گاز میروند. این کار نتیجهای غیر از خیسشدن لباس رهگذرانی که در همان حوالی در حال تردد هستند، ندارد. به نظر میرسد در این مورد آخر قصد دارند ثابت کنند که «سواره از پیاده خبر ندارد». در مقابل، برخی رانندهها نیز به محض رسیدن به آبهای روان کف کوچه و خیابان از سرعت خود میکاهند و هوای بقیه را هم دارند. از این دست رانندهها باید آنهایی را که فقط به خاطر تمیز ماندن خودرو دست به این کار میزنند را به اصطلاح فاکتور گرفت، زیرا برای رعایت حقوق دیگران آهسته نمیروند. در پایان بهتر است کلاه خود را قاضی کنیم و ببینیم از این چند گروه شهروند، ما جزو کدام یک هستیم. اگر جزو متخلفان رفتار شهروندی بودیم در رفتارهای خود تجدید نظر کنیم.
دیوار صوتی
قدیمترها زمان جنگ تحمیلی هواپیماهای دشمن که برای شکستن دیوار صوتی بر آسمان شهر پرواز میکردند با آتش پدافند جریمه میشدند. این در حالی است که این روزها بسیاری از رانندهها با بوق و صداهای ناهنجار دیگری که از اگزوز خودرو یا موتورسیکلتشان بیرون میآید مدام دیوار صوتی شهر را میشکنند و هیچ جریمه یا پدافندی متوجه آنها نیست. برای اثبات حجم این مشکل کافی است یک نظر سنجی انجام شود تا ببینیم مردم از میزان آلودگی صوتی تا چه حد ناراضی هستند. آن وقت است که لزوم وضع جریمههای بازدارنده بیشتر برای متخلفان، روشن میشود. متاسفانه درحال حاضر بسیاری از رانندهها از بوق برای خیلی از موارد استفاده میکنند؛ یکی برای آموزش رانندگی به رانندههای دیگر مدام بوق میزند. دیگری با آن سلام میکند. یکی دیگر خداحافظی میکند. بوقهای ریتمیک هم که برای مراسم عروسی حسابی روی اعصاب شهروندان پیادهروی میکنند؛ به ویژه دیروقت که همه در حال خواب و استراحت هستند. به هر حال دستکم برای آرامش خود و هزینههایی که شهرداری برای ساخت دیوارهای صوتی میکند، خود نیز کمی رعایتکنیم.